معرفی کتاب ژن تاریخ خودمانی
نویسنده: سیدارتا موکرجی
دکتر موکرجی که با کتاب “سرطان، امپراتور بیماریها” برنده جایزه پولیتزر شده در این کتاب به بررسی تاریخ کشفیات در زمینه ژنتیک پرداخته است.
در فصل اول تحت عنوان “دانش مفقوده انتقال صفات موروثی”، از داستان مندل و لوبیاهایش شروع می کند.
در واقع اولین اقدام برای جواب به این سوال بود که صفات و خصوصیات مختلف ما از کجا می آیند و چطور در نسلهای مختلف منتقل می شوند.
سپس به “یوژنیکس” یا بهسازی نژادی می پردازد :
نازیها در دوران جنگ جهانی از آن برای سرکوب و کشتار وسیع انسانهایی بیگناه استفاده کردند تا به قول خودشان یک پاکسازی نژادی انجام شود و هرکس خصوصیاتی غیر از آنچه آنها خوب می دانستند دارد از بین برود.
در فصل بعدی با عنوان “در جمع تکه ها فقط تکه ها یافت می شوند“، به داستان رمزگشایی از ساز و کار ژنها توسط ریاضیدانها می پردازد و از کشف زنجیره DNA توسط واتسون و کریک می گوید.
در “رویاهای ژن شناسان“، ناگهان در تاریخ کشفیات مهمی رخ می دهد. هورمونهای مختلف مانند سوماتوستاتین کشف می شود، آگاهی بیشتری در زمینه منشا برخی بیماریها مثل ایدز به دست می آید.
در فصل”آدمی: کاوشی برازنده آدمیت” از شروع کشف و به کارگیری تستهای غربالگری بیماریهای ژنتیکی مختلف، و سقط جنین دارای ناهنجاری و تاسیس اولین کلینیک برای این کار می گوید.
یکی از فصلهای جالب این کتاب “روستای رقصان جهان: نمای توده های گوشتی” است که در آن به شرح و توضیح بیماری هانتیگتون در روستایی می پردازد که اکثر مردم آن دچار این حالت بوده اند.
سپس در “کتاب انسان: ژنوم انسانی در ۲۳ جلد” از ساختار ۲۳ جفت کروموزوم انسان سخن به میان می آید.
فصل “عبور از درون آینه” به بررسی نسل باقیمانده از زمان جنگ در کشورهایی مانند هلند می پردازد .
بعد از آن دوران قحطی و محاصره و سو تغذیه، بازماندگان تا چند نسل بعد به دلیل ژن تطبیق یافته با این گرسنگی که از سر گذرانده بودند چاق بودند و تغییراتی در ژنهایشان اتفاق افتاده بود.
اما با توجه به پیشرفتهایی که در زمینه عیب یابی ژنتیکی رخ داده، در “دوران پساژنوم: آینده آینده” با چه مشکلاتی روبرو هستیم؟
تصمیم گیری در مورد فرد ناهنجار با چه کسی است؟ معضلات اخلاقی و چالشهایی که در این زمان با آن مواجه هستیم را چگونه باید رفع کرد؟
قطعه از پیگفتار کتاب
نویسنده که خود اصالتا هندیست از دو کلمه صحبت می کند: “بهیدا” و “ابهیدا” که از زبان سانسکریت آمده اند.
وی می گوید: پدرم ژنها را ابهید یا تقسیم ناپذیر می نامید.
در مقابل “ابهید”، “بهید” واژه ای با طیف معنایی متفاوتی دارد. بصورت فعل به معنی تبعیض قایل شدن، شکافتن، معلوم کردن، شفا دادن بوده و ریشه مشترکی با ویدیا یا دانش و ود یا طب دارد.
کلمه “وداها” ازهمین ریشه به معنی تمییز دادن بکار می رود.
“دانشمندان تقسیم یا خرد می کنند، می شکافند، متمایز می کنند، این خاطره اجتناب ناپذیر حرفه ماست که مارا وامی دارد تا جهان به اجزای کوچکترش مانند اتم، ژن، بیت خرد کنیم و سپس بکوشیم آن را دوباره به شکل کل و در کلیتش بازسازی کنیم.
بجز این روش، سازوکار دیگری که بتوان برای شناخت جهان از آن استفاده کرد در اختیار ما نیست. برای ساخت جمع اجزا باید کارمان را از تقسیم جمع به اجزای ریزتر آن آغاز کنیم.”
به قلم و صدای خانم دکتر سیما بشارت
دیدگاهتان را بنویسید